چقد بلد نیسم برم وبلاگای جدید بخونم و با آدمای جدید آشناشم.
پ ن : شبیه پیر مردای تنها توی پارک شد.
- ۱ نظر
- ۲۴ دی ۰۰ ، ۰۲:۰۱
چقد بلد نیسم برم وبلاگای جدید بخونم و با آدمای جدید آشناشم.
پ ن : شبیه پیر مردای تنها توی پارک شد.
مهم ترین ضعف این روزا نداشتن همراهه. منظورم از جنس عاشقانه نیسا . شاید حتی همراه هم تعریف درستی نباشه ولی قبلنا اینطوری بود که من تصمیمام رو میگفتم و اون چکش کاری میکرد . اون میگفت و من ...
الان تشنه یه مشاورم که همه جزئیات بش بگم و راهنماییم کنه.
ندارم و این بده
همه موفقیت های زندگیمو مدیون توانایی هاییم که بدون هدف و با علاقه رفتم سمتشون یادگرفتم. البته انتخاب های عاقلانه ای بودن ولی هیچوقت برنامه ای برای آیندشون نداشتم .
اینو باید ی روزایی مثل امروز که برنامه هام شکست میخورن یادآوری کنم تا پاهام سست نشه ، تا بازم ادامه بدم
به خودم اومدم میبینم استاد داره قضیه حد مرکزی رو توضیج میده و منم وسط اتاق خیره به سقف، چشام یواش یواش تار میشه .نذاشتم ادامه پیدا کنه ولی چیه این حسرت گذشته رو خوردن ؟
من قبلا ی سری 2راهی داشتم که فک میکردم خب الان انتخاب کنم تموم میشه و زندگی راحته توی راهه. راستش هیچ فرقی نکرده:))
آنچه شیران را کند روبه مزاج / احتیاج است احتیاج است احتیاج